آنچه روشن به نظر می‌رسد این است که شهریه‌های مدارس غیردولتی در سال‌های اخیر به یکی از چالش‌برانگیزترین مسائل در حوزه آموزش تبدیل شده است

تضاد عدالت آموزشی با شهریه مدارس لاکچری

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات،  محدود به سال‌های اخیر نیست! شهریه‌های نجومی و قابل توجه برخی مدارس غیردولتی، در هر دوره‌ای، به شکلی متفاوت خودش را نشان می‌داد. در دوران‌های قبل‌تر از امروز، گران اما نسبتا معقول بودند، اما  حالا دیگر آنقدر عدد و رقم‌هایش عجیب شده‌اند که به یک‌باره نمی‌توان از پس پرداخت آن بر آمد و باید در طول ۹ ماه سال تحصیلی، قسط‌بندی شود. شهریه‌هایی که غیرمنطقی‌تر از آن چیزی هستند که لازم باشد برای هزینه تحصیل فرزند یک خانواده در نظر گرفته شود. یعنی هزینه درس خواندن  در جامعه امروز، تا این اندازه بالاست؟

آنچه روشن به نظر می‌رسد این است که شهریه‌های مدارس غیردولتی در سال‌های اخیر به یکی از چالش‌برانگیزترین مسائل در حوزه آموزش تبدیل شده است. افزایش چشمگیر این شهریه‌ها، نگرانی‌های زیادی را برای خانواده‌ها ایجاد کرده و پرسش‌هایی اساسی را در مورد عدالت آموزشی، کیفیت خدمات، و دلایل پشت این افزایش‌ها مطرح ساخته است. 

حالا چرا اینقدر گران؟

برای خودشان توجیه کاملا منطقی وجود دارد؛ شاید هم برای ما! چرا که برخی از این مدارس، خدماتی متفاوت از مدارس دولتی ارائه می‌دهند؛ خدماتی که در دایره چهار چوب مدرسه نمی گنجد اما آنها گنجانده اند. از تدریس زبان فرانسه و کلاس موسیقی تا اردوهای تفریحی و ورزشی و وعده های ناهار که همه این برنامه‌ها، طبیعتا هزینه بالایی را می‌طلبد. در این میان، کلاس‌های فوق برنامه کدنویسی و رباتیک و به موازات آن، کلاس هایی با تعداد شاگردان کمتر که شرایط را برای رسیدگی بیشتر معلم به دانش آموزان فراهم می‌کند هم از دیگر دلایل چنین شهریه‌هایی است.

در چنین شرایطی، قیمت دلاری که روز به روز بیشتر می شود و میزان دستمزد برای معلمانی که به نسبت شرایط روز آن را طلب می کنند، هم در این شهریه بی تاثیر نیست. حال تصور کنید که هرکدام از این مدارس، سابقه موفقیت آمیزی در پذیرش دانشگاه‌ها یا برنامه‌های آموزشی منحصر به فرد خود داشته باشند که همین معیاری برای افزایش شهریه‌هایشان خواهد بود؛ شهریه‌هایی که در کمترین حالت و برای مقطع دبستان، از ۳۰ میلیون شروع میشود و در برخی مدارس به ۳۰۰ میلیون تومان میرسد. البته اگر برخی مدارس تخلف نکنند و شهریه‌هایشان را دلاری حساب نکنند؛ آن وقت است که هزینه دوره پیش دانشگاهی و کلاس های کنکوری که یکی دو تا هم نیستند و قرار است دانش آموز را به بهترین دانشگاه ها بفرستند، گاهی برای والدین، تا ۵۰۰ میلیون تومان هم آب می‌خورد. هزینه‌ای که البته تضمینی برای قبولی این بچه‌ها در دانشگاه‌های دولتی هم نیست!

در نهایت چه خواهد شد؟ با از میدان به در کردن مدارس دولتی از صحنه، رقابت تنگاتنگی بین مدارس غیر انتفاعی، در اراه خدمات خاص تر و دریافت  شهریه بیشتر، شکل خواهد گرفت؛ رقابتی که انگار بر سر هرچیزی است به جز اصل آموزش!

این شکاف عمیق

هردوشان در یک کشور مشترک زندگی می‌کنند؛ همسن و سال هستند و مقطع تحصیلی‌شان هم یکی است. اما یکی از بهترین آزمایشگاه‌های مجهز، کتابخانه‌های غنی، سالن‌های ورزشی مدرن و فناوری‌های به‌روز برخوردار است و دیگری، در شهری مرزی و محروم، یک نیمکت سالم برای نشستن ندارد!

واقعیتی که نشان می‌دهد شکاف طبقاتی در دوران تحصیل بچه‌های این جامعه، محدود به استخر داشتن و نداشتن مدرسه‌شان نیست، بلکه گاهی به امکانات اولیه مانند میز و تخته و نیمکت هم می‌رسد. شکافی که باعث می‌شود یک دانش‌آموز، در مدارس کانکسی درس بخواند و دیگری زنگ تفریحش را در استخر مدرسه، تنی به آب بزند. این همان شکاف عمیقی است که عدالت آموزشی را با خودش به قعر چاه برده است؛ شکافی که باعث تحمیل فشار روانی زیادی بر والدینی که توان پرداخت هزینه‌های این چنینی ندارند، می‌شود.

جالب است بدانید که این بی‌عدالتی، محدود به مناطق روستایی و محروم نیست؛ بلکه در دل پایتختی مثل تهران هم این تفاوت کیفیت و امکانات آموزشی، باعث شده است که قدرت خرید بسیاری از خانواده‌ها کاهش پیدا کند و انتخاب مدرسه به چالشی جدی برای آنها تبدیل شود. چالشی که آنها را بین انتخاب یک مدرسه غیر انتفاعی و تضمین آینده فرزندشان و خرید ضروری‌ترین نیازهای زندگیشان قرار داده است؛ موضوعی که آنها را به این باور رسانده که شاید تنها هزینه کردن است که می‌تواند آینده فرزندشان را تامین کند.

استانداردسازی مدارس دولتی

برای برقراری عدالت آموزشی، ارتقای کیفیت مدارس دولتی اولویت اساسی است؛ موضوعی  که نیازمند یک رویکرد چندوجهی و حمایتی از سوی دولت و آموزش و پرورش است. آنچه مشخص است این که دولت باید بودجه آموزش و پرورش را به سطحی برساند که بتواند نیازهای مدارس دولتی را به طور کامل پوشش دهد؛ از حقوق معلمان تا تجهیزات آموزشی و کمک‌آموزشی که به ارتقای کیفیت یادگیری دانش‌آموزان کمک می‌کند. ضمن اینکه این بودجه‌ها باید بر اساس نیاز واقعی مدارس و با در نظر گرفتن وضع اقتصادی و اجتماعی مناطق مختلف اختصاص پیدا کند؛ آن‌وقت است که می‌توانیم بگوییم این شکاف طبقاتی، روز به روز در حال کمتر شدن است. 

در این میان، نباید فراموش کنیم که آنچه یک مدرسه غیرانتفاعی را در نگاه اول، قابل قبول نشان می‌دهد، استاندارد بودن فضاهای آموزشی آن است؛ برای همین است که بازسازی مدارس فرسوده، تأمین فضاهای استاندارد برای کلاس درس، آزمایشگاه، کتابخانه، سالن‌های ورزشی و بهداشتی و ... از جمله مواردی است که از نظر زیرساختی باید در مدارس دولتی جدی گرفته شود.  

تأمین تجهیزات آموزشی به‌روز، کتاب‌های درسی و کمک‌آموزشی، کامپیوتر، اینترنت پرسرعت و ابزارهای کمک‌آموزشی برای تمام مدارس دولتی  هم دیگر مواردی است که می‌تواند به دانش‌آموزان و والدین آنها، از تحصیل در یک مدرسه دولتی، احساس رضایت بدهد.

بدیهی است که با ارتقای کیفیت مدارس دولتی، نیاز به پرداخت هزینه‌های گزاف برای مدارس غیرانتفاعی کاهش می‌یابد و خانواده‌های بیشتری می‌توانند از آموزش با کیفیت بهره‌مند شوند. در واقع، دولت و آموزش و پرورش با سرمایه‌گذاری هدفمند و هوشمندانه بر روی منابع انسانی، زیرساخت‌ها و برنامه‌های آموزشی، می‌توانند کیفیت مدارس دولتی را به سطحی برسانند که عدالت آموزشی به معنای واقعی کلمه تحقق یابد و همه دانش‌آموزان، فارغ از وضع اقتصادی خانواده‌هایشان، فرصت‌های برابر برای رشد و شکوفایی در هر دو مدرسه دولتی و غیر انتفاعی را داشته باشند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha